مرجع سوم

مرجع سوم وب سایت: چاپخانه ها ، تولید کنندگان هدایای تبلیغاتی، شاغلین صنعت چاپ و تبلیغات در سراسر کشور

مرجع سوم

مرجع سوم وب سایت: چاپخانه ها ، تولید کنندگان هدایای تبلیغاتی، شاغلین صنعت چاپ و تبلیغات در سراسر کشور

چند ضرب المثل زیبا و مفید فارسی

ارائه : وب سایت مرجع سوم چاپ و تبلیغات


آدم زنده، زندگی می خواهد!


خدا جامه میدهد کو اندام ؟ نان میدهد کو دندان ؟


صبر کوتاه خدا سی ساله


گفت: چشم تنگ دنیادار را// یا قناعت پر کند یا خاک گور» سعدی


گفتند: خرس تخم میذاره یا بچه؟ گفت: از این دم بریده هرچی بگی برمیاد


نون بدو، آب بدو، تو به دنبالش بدو


هر دم از این باغ بری می‌رسد// تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد» نظامی


دنیا را هر طور بگیری میگذره


خدا وقتی بخواد بده، نمیپرسه تو کی هستی


آنان که غنی‌ترند، محتاج‌ترند.» سعدی


آن‌چه دلم خواست نه آن شد// آنچه خدا خواست همان شد


علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد


زین حسن تا آن حسن صد گز رسن

 

این ضرب المثل داستان جالب دارد که برایتان نوشته ام :


 

 

 

غالبا اتفاق می افتد که از دو ثروتمند که هر دو صاحب مال و مکنت فراوان هستند یکی در خست و امساک حتی به جان خویش و عائله اش رحم نمی کند و بالمال جان بر سر تحصیل مال و ثروت می دهد ولی دیگری را چنان جود و سخایی است که به قول استاد دکتر عبدالحسین زرین کوب :«حاتم طایی را به چیزی نمی گیرد و اگر تشنه ای را دریایی و ذره ای را خورشیدی بخشد این همه در چشم همتش به چیزی نمی آید

 

در چنین مواردی اگر پای قیاس و مقایسه این دو عنصر که در دو قطب مخالف قرار دارند در میان آید از باب طنز و کنایه نیشخندی می زنند و می گویند : «زین حسن تا آن حسن صد گز رسن« و یا به اصطلاح عامیانه «این کجا و آن کجا

 

ابتدا فکر می کردم که در این ضرب المثل عامیانه دو کلمه حسن را از باب رعایت قافیه استعمال می کنند و این مثل سائر نباید ریشه و اساس داشته باشد تا به دنبال آن پی جویی کنم ولی اخیرا به همت مولانا بر آن دست یافتم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

 

سلطان محمد خوارزمشاه ندیم و مصاحبی داشت به نام حسن عمادالملک ساوه ای که در اواخر عهد سلطان محمد از وزیران و مقربان خاصش بوده است.

 

 

عمادالملک در شفاعت گری و پایمردی و تحقق نیاز نیازمندان و تجلیل و بزرگداشت شاعران و نویسندگان، وزیری نیک اندیش و برای سلطان مایه ی نیکنامی بوده است. در یکی از روزهای جلوس سلطان که بزرگان و خاصان دربار را پذیرفته بود شاعری با استجاره قبلی به حضور آمد و قصیده ای غرا با اشارات و استعارات و تشبیهات مناسب در مدح سلطان می خواند. چون سلطان هزار دینارش صله می فرماید، وزیرش حسن عمادالملک این مقدار صله را از جانب سلطان اندک و نادر برخورد نشان می دهد و برای شاعر ده هزار دینار از خزانه سلطان حاصل می کند. چون شاعر می پرسد :«کدام کس از ارکان حضرت این عطا را سبب شده است؟» می گویند وزیری است که حسن نام دارد.

 

چندی بعد که فقر و افلاس شاعر را دوباره به مدحت گری وا می دارد سلطان همچنان به شیوه سابق هزار دینارش صله می فرماید اما متاسفانه وزیر سابق از دار دنیا رفته و وزیر جدید سلطان از قضای روزگار، او هم نامش حسن بوده است که برخلاف آن حسن سلطان را از این مقدار مال بخشی مانع می آید و با تاخیر و لیت و لعل که در ادای حواله مال می ورزد شاعر بیچاره و وام دار را اضطرارا به دریافت ربعی از عشر آن و به روایتی عشر آن راضی می کند. اینجا وقتی شاعر متوجه می شود که این وزیر جدید هم حسن نام دارد در می یابد که بین حسن تا حسن تفاوت بسیار است و یا به اصطلاح دیگر «زین حسن تا آن حسن صد گز رسن»

 

و آنجا که سلطان به وزیر ِبد گوش دارد تا ابد برای وی و سلطنتش مایه رسوایی خواهد بود، همچنان که دیدیم ملک و مملکت و حتی جان و مال و خانمانش را بر باد داد و مغولان خونخوار را به ویرانی بلاد و امصار و کشتار مردم بی گناه ایران واداشت.


 

تا روغن برجاست چراغ نمی میرد


در قدیم، چراغ های روغنی استفاده می شده و همان گونه که از نامشان بر می آید سوختشان روغن بوده. با استناد به امثال و حکم دهخدا اشاره به این دارد که تا زمانی که خللی به علل ِبقای چیزی وارد نشده باشد، آن چیز به حیات خود ادامه می ده.



http://www.print-design.blogsky.com


 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.